داستان و حکایت سری سوم او آمده بود يك بسته قرص سردرد بخرد! یك پسر تگزاسي براي پيدا كردن كار از خانه به راه افتاد و به يكي از اين فروشگاهاي بزرگ كه همه چيز مي فروشند در ايالت كاليفرنیا رفت. مدير فروشگاه به او گفت: «يک روز فرصت داري تا به طور آزمايشي كار كرده و در پايان ...
ادامه متن »آرشیو تگها: "داستان پر مفهوم"
داستان و حکایت سری دوم
داستان و حکایت سری دوم داستان و حکایت سری دوم برگی از دفترچه خاطرات جهان پهلوان تختی
ادامه متن »داستان و حکایت سری اول
داستان و حکایت سری اول داستان و حکایت سری اول مادر جوانی وارد سوپر مارکت شد ومشغول خرید بود که متوجه کسی شد که سایه به سایه تعقیبش میکنه رو برگرداند زن مسنی را دید که زل زده وی را نگاه می کرد جوان پرسید:
ادامه متن »