چکار کنم همسرم خیانت نکند
چکار کنم همسرم خیانت نکند
در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدم ها نسبت به هرچیزی که دوست دارند نوعی احساس مالکیت دارند و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن.
شک از آن موضوعاتی است که در زندگی همه انسان ها وجود دارد اما گاهی می تواند حسابی دردسر آفرین شود و زندگی را ویران کند پس باید با آن برخورد کرد. اگرهمسری شکاک دارید یا خودتان شکاک هستید یا قصد ازدواج دارید، این مطلب را بخوانید.
دو محور اصلی و بسیار مهم هر رابطه ای و به خصوص در زندگی مشترک اعتماد و احترام است و اگر هرکدام از این دو محور آسیب ببینند ممکن است رابطه کاملا از بینببرد، در حقیقت این دو خط قرمز هایی هستند که هیچ گاه نباید از آن ها عبور کرد. به محض اینکه بی اعتمادی در رابطه ای به وجود بیاید رابطه به سمت ویرانی می رود.شک از آن چیزهایی است که می تواند هم احترام و هم اعتماد را در زندگی زناشویی از بین ببرد و به تدریج پناهگاه امن خانه و زندگی مشترک را به جهنمی تبدیل کند.هر کدام از ما دست کم یک بار در زندگی شک را تجربه کرده ایم ولی شک در هیچ کجا مثل زندگی مشترک نمی تواند مخرب باشد.
شک عشق را می کشد
وقتی آدم ها همدیگر را دوست دارند، به هم عشق می ورزند و به هم اعتماد دارند اما از لحظه ای که شک و عدم اعتماد و کنترل در رابطه ای به وجود می آید ذره ذره عشق بین زوجین رو به زوال و از بین می رود و دو طرف از هم دور می شوند البته اگر هردو طرف دست از شک و کنترل هم بر دارند دوباره می توانند باز به هم نزدیک شوند چون هیچ گاه عشق با نیت های منفی، عدم اعتماد و سوءظن نمی توانند باهم جمع شوند و در یک جا باشند.
صورت مسئله را پاک نکنید
متاسفانه ترس و نگرانی را در مکالمات اکثر آدم ها می بینیم. این روزها وقتی با آدم ها حرف می زنیم می بینیم که ترس و نگرانی پشت اکثر حرف ها و رفتارهای آن ها وجود دارد، در حقیقت از یک چیزی نگران هستند. حال اگر این نگرانی ها وارد زندگی مشترک شود، مثلا یکی از زوجین با خود مدام فکر می کند وقتی همسرش از او دور است « مبادا با کس دیگری حرف بزند! »، « مبادا از کس دیگری خوشش بیاید! » و…این مبادا ها که خود شخص آن ها را در ذهنش می سازد همه تبدیل به نگرانی های جدیدی در زندگی می شوند و فرد برای اینکه از آن ها خلاص شود شروع می کند به کنترل کردن طرف مقابل.
با این رفتارها فرد می خواهد صورت مسئله را در بیرون پاک کند، او به سراغ حل مسئله درون خودش نمی رود. در واقع افرادی که سوءظن های زیادی دارند و کنترل گر هستند در بیرون نباید به دنبال چاره باشند بلکه باید درون خودشان را درست کنند.
آن ها به خودشان شک دارند
در همه ما یک حس مالکیت وجود دارد، در واقع آدم ها نسبت به هرچیزی که دوست دارند نوعی احساس مالکیت دارند و این حس ناشی از یک ترس درونی است، ترس از دست دادن. در حقیقت پشت رفتارهای کنترل گر و سوءظن آمیز ترس از دست دادن وجود دارد. این افراد انگار در وجودشان چیزی را کم دارند و جای چیزی برایشان خالی است و می خواهند به نوعی این جای خالی را پر کنند، در حقیقت رفتارهای شکاکانه و سوءظن آمیز آن ها نسبت به بیرون و آدم مقابلشان نیست بلکه این شک نسبت به خودشان است و به نوعی طرف مقابل و اتفاقات مختلف آینه ای است برای آن ها تا خودشان را ببینند.
وقتی من نسبت به خودم شک داشته باشم یعنی به توانایی ها و دوست داشتنی بودن خودم شک دارد و شک دارم که آنقدر خوب باشم که طرف مقابل حاضر شود با من بماند. ولی اگر من اطمینان داشته باشم که آنقدر خوبم که طرف مقابل با من بماند دیگر به این نیازی ندارم با رفتارهای کنترل گر طرف مقابل را مجبور کنم که با من بماند یعنی دارای خودارزشی و اعتماد به نفس کافی هستم، باور دارم طرف مقابل به خاطر من در رابطه می ماند ولی کسانی که به خودشان و توانایی های شان شک دارند، فرافکنی کرده و به طرف مقابل شک می کنند چون می دانند آنقدر خواستنی نیستند که طرف مقابل در رابطه بماند.
یک هشدار
هرگونه رفتاری خارج از رفتارهای مرسوم حدود خانواده بسیار آسیب زننده است و می تواند رابطه و زندگی زناشویی را به سمت تعهد نداشتن پیش ببرد. تعهد از فاکتورهای اصلی ازدواج و یک رابطه است یعنی « من در برابر ازدواج، همسرم و رابطه مسئولم » اما می توان با انتخاب درست هیچگاه در زندگی مشترک چنین رفتارهایی را ندید مثلا اگر زوجین در همان زمان آشنایی برای ازدواج به شناخت صحیح و درستی از هم نرسیده باشند و بدون شناخت کافی باهم ازدواج کرده باشند ممکن است بعد از ازدواج از هم رفتارهای مشکوک ببینند یا اینکه حتی بعضی از زوجین در زمان آشنایی نیز رفتارهای شیطنت آمیز و ناپسندی را از هم دیده اند ولی آن ها را ندیده گرفته اند و بیش از حد مثبت نگر بوده اند در واقع اینجا هشداری است برای کسانی که هنوز ازدواج نکرده اند.
آن ها باید دقت کنند که مرحله آشنایی بسیار مهم است، بسیاری از رفتارهای شیطنت آمیز و مشکوک را می توان در همان دوران آشنایی تشخیص داد و باید متوجه بود اینگونه رفتارها نه تنها بعد از ازدواج بهتر نمی شوند بلکه به احتمال فراوان بدتر هم می شوند. مثلا اگر فردی که به خواستگاری شما آمده است، به اصطلاح بسیار دوست باز است و دوست دارد با همه رابطه ای باز داشته باشد، ببینید آیا می توانید این مورد را در زندگی مشترک تان تحمل کنید یا نه.
چرا همسرتان به شما تعهد ندارد؟
وقتی آدم ها در زمان مناسب، روابط مناسبی با دیگران ندارند، شاید بخواهند بعد از ازدواج این مورد را جبران کنند، مثلا اگر من هیچ گاه در محیط های اجتماعی چون دانشگاه یا محیط کار حاضر نشده باشم یا روابط سالم و کاری با افراد مختلف نداشته باشم ممکن است بعد از یک سنی و گاهی هم بعد از ازدواج، تمایل داشته باشم به سراغ شناخت آدم های مختلف بروم و ارتباطات متفاوت را تجربه کنم، البته تا اینجای کار مشکلی ندارد اما وقتی زیاده روی پیش می آید و تمایلاتی که یک روزی سرکوب شده و اکنون می خواهد خود را نشان دهد ممکن است جنبه ناپسند پیدا کند، البته کسانی که به سمت اینگونه رفتارهای ناپسند می روند چند حالت دارند یا آدم های تنوع طلبی هستند یا در زندگی شان جاهای خالی وجود دارد که در زمان مناسب به آن ها نپرداختند به همین خاطر به دنبال تجربه کردن می روند و حالت سوم، ممکن است الان در رابطه جای چیزهایی خالی باشد، مثل نبودن رابطه عاطفی و هم کلام نبودن و… به نظر من همه این ها راه فرار و نشان دهنده بی مسئولیتی است و باید سعی شود به همراه همسر این مشکلات را حل کرد.
آیا همسران باید یکدیگر راکنترل کنند؟
اگر همسرتان تمام وسایل شخصی و رفتارهای شما را کنترل می کند از موبایل و ایمیل گرفته تا جیب ها و…به نظر من نباید در مقابل این حالت کوتاه آمد، حفظ حریم شخصی برای هر فردی کاملا حیاتی است. به نظر من رابطه ای را که در آن یکی از زوجین یا هر دو همه چیز هم را چک می کنند، رابطه سالمی نیست. چک کردن یعنی عدم اعتماد، وقتی شما همه چیز همسرتان را کنترل کنید او نیز به خود اجازه می دهد که همه چیز شما را کنترل کند و در حقیقت شما در یک بازی گرفتار می شوید که مرتبا به دنبال پیدا کردن نقطه ضعف از یکدیگر هستید و به همین خاطر همه اعتماد بین تان از بین می رود. در این حالت به جای اینکه زوجین وقتشان را صرف اهدای عشق به هم کنند صرف اتهام زدن به هم و ایرادگرفتن می کنند. در این حالت هر طرف در رابطه احساس ناامنی می کنند.
حریم خصوصی کجاست؟
هر آدمی یکسری حریم و حدودی دارد که دوست ندارد که کسی وارد آن شود، این حریم یک چیز کاملا نانوشته است که برای هرکسی مهم است اما گاهی بعضی افراد آن حریم را حفظ نمی کنند و وارد حریم شما می شوند مسلما این مورد شما را ناراحت می کند و اگر به طرف مقابل تذکر ندهید روز به روز از او دورتر می شوید.
اگر زن و شوهر هم این حریم را رعایت نکنند ممکن است روز به روز از هم دورتر شوند. حریم های شخصی بسیار مهم است، در زندگی هر کدام از ما بخش هایی وجود دارد که فقط برای خودمان است و اصلا دلیلی ندارد فرد دیگری را وارد این حریم ها کنیم. این حریم شخصی برای افراد مختلف متفاوت است، ممکن است یک فردی ای میل ها و تلفن هایش در حریم شخصی اش باشد و ممکن است برای فرد دیگر مثلا ای میل هایش در حریم شخصی اش نباشد. به مرور می توان حریم شخصی آدم ها را فهمید.
به قول جبران خلیل جبران در کنار هم بایستید اما نه بسیار نزدیک.
وقتی خودتان مقصر هستید!
اگر از همان ابتدای زندگی زناشویی شروع به کنترل همسرتان بکنید از ترس اینکه مبادا او روزی نسبت به شما غیرمتعهد شود، در واقع ناخودآگاه او را به سمت غیرمتعهد شدن سوق می دهید، یعنی آنقدر کنترل هایتان همسرتان را از شما دور می کند که ممکن است به سمت غیرمتعهد شدن هم برود. اگر همیشه ترس از دست دادن همسرتان را دارید، دو راه بیشتر ندارید یکی اینکه از همان ابتدا و در دوران آشنایی آنقدر او را خوب بشناسید تا با توجه به شخصیت او این ترس تان برطرف شود و راه دوم اینکه، آنقدر در رابطه و زندگی زناشویی خود عشق و محبت بگذارید که همسرتان نتواند به کسی دیگری فکر کند و کاملا در زندگی با شما سیراب شود.
چکار کنم همسرم خیانت نکند
دکتر اصغر کیهان نیا استاد دانشگاه و مشاور خانواده است و 19 کتاب مختلف در زمینه مسائل خانواده از وی به چاپ رسیده است. با وی درباره دلایل اصلی خیانت در خانواده های ایرانی صحبت کردیم. آقای دکتر به جای کلمه خیانت برای مردان از واژه “گریزپایی” استفاده می کند و معتقد است اگر کسی بتواند قلب همسرش را تسخیر کند و نیازهای مطلوب او را برآورده کند امکان ندارد که خیانت اتفاق بیفتد. اما این مشاور خانواده هشدار می دهد که همسران حواسشان باشد. همیشه این امکان وجود دارد که شما بهانه ای به دست طرف مقابل بدهید تا دست به خیانت بزند.
در ادامه این گفتگو را می خوانید:
قدیمی ها می گفتند مردهای ایرانی وقتی شلوارشان دو تا شد، دست به خیانت می زنند. این حقیقت دارد؟
بیشتر خانم هایی که اخیرا به مطب من مراجعه می کنند، از همسرانشان خیانت دیده اند و قصد طلاق دارند. علت طلاق هم معمولا اقتصاد بیمار کشور است. اقتصادی که بسیاری از مردان را یک شبه پول دار می کند در حالیکه ظرفیت لازم برای ثروت را ندارند و یک قشر نوکیسه در جامعه ایجاد می شود. قشر نوکیسه ای که اصطلاحا به آنها می گوییم”شلوارشان دو تا شده” و یکی از رفتارهای رایج در این افراد خیانت به همسر است. اگر حفظ ظاهر مسلمانی برایشان مهم باشد این کار را از راه شرعی و صیغه کردن انجام می دهند اگر هم مهم نباشد که با جنس مخالف روابط آزاد برقرار می کنند.
اگر از شما به عنوان یک مشاور بپرسیم که مهمترین دلایل خیانت مردهای ایرانی چه هستند، به چه مواردی اشاره می کنید؟
پرسیدید چرا مرد گریز پا می شود؟ مهمترین دلایل اینها هستند :
1 – مرد در گذشته فقیر بوده اما الان وضع مالی خوبی پیدا کرده است. مهمترین دلیل خیانت در مردان ایرانی نوکیسگی آنهاست
2 – مرد در گذشته خجالتی بوده و توانایی برقراری ارتباط با جنس مخالف را نداشته اما الان اعتماد به نفس پیدا کرده است.
3 – مردهایی که در گذشته چهره ای خواستنی نداشتند اما الان پول دار هستند و با پول این ضعف را می پوشانند.
4 – مردهایی که پر شهوت هستند.
5 – مردهایی که با زن سرد مزاج زندگی می کنند که تمایلی به رابطه جنسی ندارد.
6 – وقتی که زن ها به زندگی زناشویی اهمیت ندهند و فقط به کار و بچه ها بچسبند هم مردان خیانت می کنند.
7 – تنوع طلبی و طراوت طلبی مردها هم عوامل بعدی خیانت هستند. طراوت طلبی یعنی دنبال جوانی هستند. اینها دلیل خیانت مردهای ایرانی است.
زنها چطور. دلیل آنها برای خیانت به شوهر چیست؟
در مورد زنها هم دلایلی برای خیانت وجود دارد.
1 – وقتی مرد رابطه جنسی مناسب برقرار نکند و به زندگی زناشویی بی اعتنا باشد؛
2 – وقتی مرد دل به کار و زندگی ندهد و خرج زندگی را ندهد هم زن ها خیانت می کنند.
در ایران مردها بیشتر خیانت می کنند یا زن ها؟ آماری در این مورد وجود دارد؟
الان 90 درصد مراجعان ما زنانی هستند که به آنها خیانت شده است. فقط 2 تا 3 درصد از مردها به این دلیل به ما مراجعه می کنند. آمار رسمی در این مورد وجود ندارد اما آمار مراجعان به مراکز مشاوره نشان می دهد مردها بیشتر خیانت می کنند.
گفتید مردها به ندرت بعد از خیانت همسر به مشاور مراجعه می کنند تا شاید راهی برای حل مشکل پیدا شود. چرا؟
به خاطر مردسالاری! پول دست مردها است. مردها می توانند طبق قوانین یک دل و دو دلبر داشته باشند. اما زن ها طبق عرف اعتقاد دارند “خدایکی، شوهر هم یکی”. در مذهب ما هم به زن چنین اجازه ای داده نشده است. زنها فقط در موارد خاص مثل سرد مزاج بودن همسر، بی اعتنایی مرد به زن، نبود کار و درآمد کافی برای تامین هزینه زندگی گاهی خیانت می کنند. البته اگر خود زن هم سرد مزاج باشد می تواند خودش را کنترل کنند. مسائل فرهنگی هم زن ها را منع می کند و عامل کنترل بیرونی است؛ اما مردها معمولا هیچ مانعی سر راه خیانت کردنشان ندارند.
برویم سراغ پیشگیری! قرص، شربت یا آمپولی وجود دارد که مصرف آن بتواند جلوی خیانت کردن همسران را بگیرد؟
همیشه می توانید برای خیانت کردن به دست همسرتان بهانه بدهید. مثلا زن هایی که همیشه در رختخواب قهر می کنند یا مجازات جنسی می کنند باید مراقب باشند. اما یک راه برای پیشگیری از خیانت وجود دارد. قلب همسرتان را تسخیر کنید. اگر می خواهید قلب همسرتان را برای همیشه داشته باشید باید از روش هایی استفاده کنید که روح و روان و جسمش در اختیار شما باشد. طوری او را بشناسید و با او رفتار کنید که احساس کند به بودن شما نیاز دارد. جایی بین زوج ها اختلاف ایجاد می شود که نمی توانند با هم حرف بزنند. وقتی زن و شوهر بتوانند با هم حرف بزنند می توانند به تفاهم برسند. من برای هر زن و مردی شرایطی را به عنوان آیین همسر داری پیشنهاد می کنم. به زن و مرد می گویم همسر تو نیازهایی دارد که اگر این نیازها برآورده شوند، هرگز به شما خیانت نخواهند کرد. زوج ها باید زن داری و شوهر داری و همسرداری را یاد بگیرند.
زن ها در یک رابطه چه نیازهایی دارند؟
زن ها نیاز های متفاوتی دارند.
1 – آنها شنیداری هستند.
2 – از تعریف خوششان می آید.
3 – همیشه باید به زن ها ثابت کنید که دوستشان دارید و این را به آنها بگویید.
4 – در مناسبت ها برایشان کادو بخرید.
5 – به آنها امنیت مالی بدهید.
6 – فرهنگ رابطه جنسی رابشناسید. اگر مردی این موارد را برای همسرش تامین کند، امکان ندارد همسرش به او خیانت کند.
خیلی از مردهای سنتی ایرانی به توصیه شما در مورد گفتن”دوستت دارم” به همسرشان عمل نمی کنند. چون گفتن آن را در شان خودشان نمی دانند!
به مردها می گوییم به همسر تان بگویید “دوستت دارم”. پیامبر اکرم 1400 سال پیش فرمودند: مردی که به زنی بگوید دوستش دارم، این جمله یک عمر در خاطر آن زن باقی می ماند. این استدلال که گفتن این جمله در آوردن ادای فرنگی ها است غلط است. زن چون شنیداری است به شنیدن این جمله نیاز دارد.
مردها چطور. آنهابه چه چیزهایی نیاز دارند تا خیانت نکنند؟
1 – شکم و غذا
2 – مانند مدیر روابط عمومی آنها باشید.
3 – معشوق خوبی برای او باشید.
4 – مسائل روابط جنسی را بدانید.
5 – آبرویش را در مقابل دوستان و خانواده اش حفظ کنید.
6 – به بچه ها و خود او توجه کنید.
7 – در یک بخش هایی هم مادر نوازشگر او باشید. با رعایت این موارد هیچ بهانه ای دست شوهرتان نمی دهید.
آدم ها وقتی می فهمند همسرشان به آنها خیانت کرده چه واکنشی نشان می دهند؟
مردم وقتی می فهمند به آنها خیانت شده اول جار وجنجال راه می اندازند. به والدین و دوستانشان می گویند. البته زن ها معمولا اول سکوت می کنند و توی خودشان می ریزند. مردها هم معمولا همان اول کار به دادگاه می روند و احتمالا به فرزندانشان هم می گویند.
به نظر شما به عنوان یک مشاور رفتار مناسب در این لحظه چه می تواند باشد. وقتی کسی فهمید همسرش خیانت کرده بهترین کاری که می تواند انجام دهد چه کاری است؟
قبل از هر کاری اول ببینید که خودتان در آن رابطه مرتکب چه اشتباهی شده اید که کار به خیانت کشیده است. بهترین کار همین است . وگرنه وقتی جنجال به پا کنید و به همه بگویید درست مثل وقتی است که یک متکا پاره شده و همه پرهایش پخش شده وجمع کردنش مشکل می شود. وقتی خیانت را به همه بگوییم درست کردنش مشکل می شود. اول باید بفهمید خودتان چه اشتباهی کردید که کار به اینجا کشیده. اگر همه موارد را منصفانه بررسی کردید و مطمئن هستید که شما اشتباهی نکرده اید؛ اما همسرتان به شما خیانت کرده است این یعنی با یک مرد زن باره طرف هستید که فقط برای لذت به دنبال روابط جدید است. معمولا برای این رابطه ها دیگر نمی شود کاری کرد.
چکار کنم همسرم خیانت نکند راه حل چیست؟
خیانت یکی از مشکلات زندگی زناشویی است که ممکن است هر زوجی به آندچار شوند ولی برای جلوگیری از خیانت راهکارهایی وجود دارد. با روشهای زیر از خیانت همسرتان جلوگیری کنید.
وقتی که نیازهای احساسی و جسمانی زن و شوهر میان هر دو آنها به بهترین وجه برآورده نشود، تمایل برآورده کردن آن در مکانهای دیگر و جدا از روابط زناشویی شدت میگیرد. این تمایل شکل دهنده «خیانت» در میان همسران است. برای جلوگیری از آن راههایی پیشنهاد شده که در ادامه میخوانید.
۱- توافق داشته باشید
دکتر استن تاتکین، نویسنده کتاب خلق شده برای عشق، درباره اهمیت توافق صریح و روشن مینویسد. او میگوید: «هر آنچه فرض میشود، الزاما وجود ندارد.» توافقات باید شفاف بوده و باید موضوعات دربرگیرنده این موارد باشد که چگونه با پیشرفتهای دیگران برخورد کنیم، چه اطلاعاتی به اشتراک گذاشته میشوند (جذابیت برای دیگران) و اینکه تا چه حد سریع به یکدیگر درباره تجربیات عاشقانه خود میگویید.
از آنجا که در ابتدا همسران ممکن است اتفاق نظر نداشته باشند، باید درباره هر آنچه خیانت محسوب میشود با یکدیگر گفتوگو کنند. ممکن است یکی از همسران بیرون رفتن با همکار جنس مخالف خود و صرف شام را با وی عادی بداند ولی برای طرف مقابل این قبیل رفتارها جزئی از خطوط قرمز باشند. همسران میتوانند عقاید بسیار متفاوتی داشته باشند و این نظرات درباره خیانت هم میتواند متفاوت باشد.
۲- ستاره باشید
وقتی که نیازهای احساسی و جسمانی ما به بهترین وجه برآورده شوند، تمایلی به جستوجوی آنها در مکانهای دیگر نداریم. برآورده سازی نیازها و خواستههای همسر و نیازهای خود را بررسی کنید. اطمینان حاصل کنید که نقاط ضعف را مرتفع ساخته و درباره آنچه برای احساس رضایت و شادمانی نیاز دارید، صادقانه رفتار کنید.
۳ – به کارهای خود توجه ویژه داشته باشید
کارهایی که هم به رشد خود و هم همسرتان کمک میکند را با هم انجام دهید. همگی ما با افزایش سن، تغییر میکنیم. پس کنترل رابطه برای طولانی مدت کافی نخواهدبود؛ بنابراین چگونه میخواهید با نظرات، تفکرات، عقاید و تمایلات رو به تغییر همسران خود رو به رو شوید؟ با هم کتاب بخوانید، در سمینارهای آموزشی شرکت کنید یا یک برنامه آموزش روابط زناشویی آنلاین مناسب پیدا کنید تا رابطه خود را رو به پیشرفت و بهبودی قرار دهید چون به این ترتیب به طور مستمر در حال شناخت بهتر یکدیگر خواهیدبود.
۴ – همسر خود را درک کنید
ساده به نظر میرسد ولی اصلا ساده نیست. همسر شما انواع تفکرات مخفی و احساسات پنهان را در خود دارد که از آنها نه با شما و نه با هیچ کس دیگری صحبت نمیکند. آن قدر باید ایمن باشید که بتوانید کاملا به این افکار و احساسات نفوذ کنید، اما چگونه؟ صداقت را با محبت و بدون هیچ قضاوتی تبلیغ و ترویج کنید. مواردی را درباره همسر خود پیدا کنید که کسی درباره آنها چیزی نمیداند. از این اطلاعات برای هر روز «نزدیک شدن» در تجربیات او در روابط، در محل کار و با خود او استفاده کنید. چیزهایی را سعی کنید بدانید که حتی مادر و نزدیکترین دوستان او هم نمیدانند. دانستن این اطلاعات، شما را آن قدر ارزشمند میسازد که شاید تعداد اندکی بتوانند با شما برابری کنند.
۵ – حسادت نکنید، به جای آن، بهتر عمل کنید
اگر ظنین شدهاید که توجه همسر شما به جای دیگری معطوف شده است، اگر عصبانی شوید و از او خرده بگیرید، این توجه عمیقتر خواهدشد. حسادت حسی طبیعی است، اما تلاش کنید که توجه همسرتان را بیشتر به استعدادها و تواناییهای خود جلب کنید. به همسرتان چیزی بیشتر از یک دلیل برای دوست داشتن و ارزش گذاشتن به خود بدهید. شما نمیتوانید همسر خود را با شادمانی و حس اعتماد و استفاده از تهدید و ترس در کنار خود حفظ کنید. تنها دلایل مثبت برای باهم بودن مانند چسب عمل میکند که شما را از ورود فرد دیگر در صحنه زندگیتان محافظت خواهندکرد.
۶ – از مشاورههای دورهای استفاده کنید
اکنون در قرن بیست و یکم به سر میبریم. تابوی ملاقات با مشاوران و روانشناسان سالهاست که از بین رفته است. یک مشاور خوب و توانا پیدا کرده و با آنها برای بهره برداری از حمایتهای «مثبت و فعالانه» در روابط خود دیدار و ملاقات داشته باشید. به تعویق انداختن این امر، اغلب برای کاملا موثربودن این مشاورهها دیر خواهدبود. همگی ما در برخورد با دیگران دچار نقاط کوری هستیم. بعضی از این نقاط کور از سابقه خانوادگی ما نشأت میگیرند، مانند کارهایی که والدین ما در روابط خود با دیگران انجام دادهاند یا مهمتر کارهایی که آنها در خلال این روابط انجام ندادهاند. نقشه رابطه ایمن و سلامت ما اغلب به خوبی همان چیزی است که برای بار اول آن را دیده و تجربه کردهایم. چندین جلسه مشاوره میتواند در تدوین نقشهای جامعتر از چگونگی حفظ رابطه با همسر خود و تقسیم شادمانهتر زندگی با یکدیگر کمک رسان باشد.
۷- حضور خود را اثبات کنید
شما باید کسی باشید که همسر شما به او مراجعه میکند. اگر نیازهای عاطفی، جسمانی و معنوی او را به خوبی برآورده سازید، همسر شما هرگز به دنبال آنها نزد دیگران نخواهدرفت؛ به عبارت دیگر، همگی ما به دنبال تامین نیازهای خود هستیم و اگر همسر ما آنها را برآورده سازد، ما تمام خواستهها و رویاهایمان را تنها با او شریک خواهیم شد.
این دیگران گاهی پایهای برای آغاز یک پیوند عاطفی میشوند که جایگزین رابطه سالم ما شده یا انرژی را از رابطه زناشوییمان که نیاز به رشد دارد، میگیرد. فرض کنید که به عنوان یک همسر، مانند شخصی هستید که میخواهید برای کاری پذیرفته شود؛ دارای ویژگیهای برتری هستید که باید همسرتان شما را نگه دارد و اخراجتان نکند؟ چه کاری انجام میدهید که دیگران نمیتوانند به راحتی آن را به جای شما انجام دهند؟ باید آنقدر خوب باشید که کسی نتواند با شما برابری کند. این مهمترین رازی است که از جداییها و به پایان رسیدن رابطهها جلوگیری میکند و بسیار بیشتر از ترس و احساس گناه کارایی دارد.
۸- چرا نباید خیانت کنیم؟
باید صادق و وفادار بمانیم. باید دلایل عالی و محکمی برای متعهد ماندن وجود داشته باشد. این دلایل چه چیزهای هستند؟ به فواید تعهد فکر کنید. یک همسر که بهتر از هر کس دیگر شما را میشناسد؛ کسی که با وی خاطرات و گذشته زندگی خود را سهیم میشوید؛ کسی که میتوانید روی او تکیه کنید؛ کسی که زمانی که زیبایی، جوانی، سلامتی و تواناییهای شما از بین رفت، همچنان میخواهد با شما باشد و زندگیاش را با شما به اشتراک بگذارد؛ کسی که با او پیر میشوید. تمامی همسران باید دلایل تعهد را به خود گوشزد کنند که بخش حیوانی مغز بدون کنترل عمل نکند.
۹- فرصتها را محدود سازید
خیانت و داشتن روابط نامشروع، مسئلهای است که در اصل با قدرت و رضایت ما از روابط فعلیمان ارتباط دارد، پس بهتر است پیش از سرزنش شرایط و افراد به آن نگاهی بیندازیم، اما در جایگاه دوم، فرصت، یک مقصر مساعدت کننده است. خیانت و داشتن روابط نامشروع معلول یک فرصت هستند. سفر با یک همکار، تا دیروقت در مهمانیها بودن بدون حضور همسر، گذراندن زمانهای تنهایی بسیار، مصرف مشروبات الکلی و مواد مخدر، یا داشتن فعالیتها و روابط اجتماعی فراوان مستقل میتوانند ایجادکننده این فرصتها باشند، پس چه باید کرد؟ توجه ویژه به این گونه موقعیتها داشته باشید. سعی کنید کارها را با همسرتان انجام دهید تا دیگران فرصت حضور پیدا نکنند. در طول روز با هم در ارتباط باشید و اگر یکی از شما تا دیروقت بیرون منزل است، به او پیامک بزنید. در طول سفر کاری از همسر خود خبر بگرید و حرفهای عاشقانه به تلفن همراه او بفرستید تا در طول سفر احساس ارتباط و اتصال با شما داشته باشد. اگر کسی یا کسانی تماسهای زیاد با همسر شما پیدا کردهاند، از او بخواهید تا برای رابطه میان خودتان زمان و انرژی بیشتری صرف کند.
۱۰ – به فراتر از استانداردها فکر کنید
با همسر خود درباره مسائل جنسی، شادیها و تمایلات خود راحت و صمیمی صحبت کنید. سرگرمیهای جدید را با هم امتحان کنید تا همه چیز را شاد و هیجان انگیز حفظ کنید. با هم بخندید و شاد باشید. به یک کلاس ورزشی و هنری بروید. برنامههای جدید تلویزیونی را انتخاب کنید که تا به حال با هم آنها را تماشا نکردهاید. از دوستان خود درباره تجربیات سفر و مکانهای سیاحتی بپرسید که آنها از آن لذت بردهاند. تجربههایی را امتحان کنید که کمی برایتان دشوار هستند. فعالیتهای هیجان انگیز جدید را در حوزههای جسمی و احساسی تجربه کنید که به هیجانات و تقویت پیوند شما کمک میکنند.
بهترین محافظ برابر خیانت و روابط نامشروع این است که اطمینان حاصل کنید رابطه شما بسیار باحرمتتر از آن است که کسی وارد آن شود. هر روز جذاب بودن برای همسر خود بسیار کارآمدتر از ترس، احساس گناه یا تهدید برای حفظ تعهد به رابطه شما خواهدبود.
تازه و جدید نگه داشتن همه چیز در دوستی و زندگی عاشقانه شما، به طور فزایندهای مغز فرد را به سمت حفظ توجه در مورد رابطه اصلش با شما ترغیب میکند و اگرپ به این امر ظنین هستید که همسر شما دنبال رابطهای عاشقانه در جای دیگر است، به جای آنکه به سرزنش و تهدید بپردازید، فعالانه و موثر در این بازی وارد شوید.
گاهی لحظات مورد علاقه در دیگر افراد و تجربیات به شما ایده میدهند که در کدام نقطه باید موتورهای جت خود را به عنوان یک همسر روشن کنید. برای ارتقا و بهبود روابط خود باید ثابت قدم باشید. تمرکز خود را روی قویتر ساختن خود قرار دهید و خیلی نگران دیگران و جهان خارج نباشید.
گردآوری: وبسایت آموزش آسان
منابع
http://seemorgh.com
http://www.irannaz.com
http://www.beytoote.com